loading...
احکام حق از طریق ولایت فقیه
saeed بازدید : 12 جمعه 13 تیر 1393 نظرات (0)

با سلام خدمت شما دوستان

در مورد پست قبلی که در موردطرح مبارزه با بد حجابی  بود ، باید بگویم که، اولا این طرح از موارد اجرای امر به معروف و نهی از منکراست و از آنجایی که امر به معروف و نهی از منکر واجب است پس کسی که منکری را انجام می دهد (بی حجابی) باید او را از این منکر نهی کرد، بنابراین این طرح مخالفتی با شرع اسلام ندارد، ولی نواقصی هم دارد که از دید کسی پنهان نیست و آن خراب شدن دید مردم نسبت به دین اسلام است.

کسی که در افکار خود با حجاب مخالف است و رعایت حجاب برای او معنا ندارد را نمی شود با زور حجاب دارش کرد بلکه باید افکار او را در مورد اسلام و حجاب تغییر داد و بالطبع تغییر افکار باعث تغییر اعمال نیز می شود.پس بهتر این است که در این زمینه فرهنگ سازی بیشتری صورت بگیرد. تا زنانم خود به سوی حجاب بیایند نه اینکه به خاطر وجود گشت ارشاد حجاب داشته باشند.

برای همین در ادامه ، مطلبی را قرار داده ام تا شما دوستان را بیشتر با فلسفه اینکه چرا زنان باید حجاب داشته باشند آشنا شوید.



حجاب زن از نگاه عرفانی

پوشش مناسب در راستای تکامل روحی زن بوده و او را کامل‌تر می‌کند و بد حجابی، حقیقت و شخصیت زن را تخریب کرده، وی را از لحاظ معرفتی و روحی ناقص می‌کند. مسأله حجاب (ستر و پوشش) بانوان در اسلام، حکمت‌ها و فواید فراوانی به همراه دارد که هر کس به فراخور بینش و دانش خود، می‌تواند به آنها علم پیدا کند. در این مطلب یکی از حکمت‌های مهم حجاب (پوشش زنان) از منظر عرفان نظری اسلامی مورد تحلیل قرار می‌گیرد.

*حقیقت انسان با حقیقت قرآن کریم مرتبط است

همه حقایق عالَم در انسان به صورت یکجا جمع شده است ( در برخی بالقوه و در برخی بالفعل) و همچنانکه اگر حقایق عالم، به صورت کتاب درآید، قرآن کریم نام می گیرد؛ همچنین، حقیقتِ انسان با قرآن کریم به طور کامل در ارتباط است.

یعنی بین انسان و قرآن رابطه ای حقیقی و واقعی برقرار بوده و لذا اگر قرآن کریم را به صورت انسان در آوریم، وجود پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و ائمه معصومین (علیهم‌السلام) خواهد شد و اگر وجود پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و ائمه معصومین (علیهم‌السلام) را به صورت کتبی در نظر بگیریم، قرآن کریم خواهد شد.

 

از این نکته، سرّ بسیاری از حقایق، معلوم می شود مانند اینکه: 1.معصوم، قرآن ناطق است. 2.معصوم، عِدل قرآن است. 3. قرآن و عترت از هم جدایی ندارند. 4. هر دو به عنوان ثقلین مطرح اند.و....

 

* جهان آفرینش و تک تک موجودات، آیات و نشانه‌های خداوند است
 کل نظام آفرینش، اسمهای خداوند می باشد، حق، اوست و دیگر موجودات، حق نما هستند، ظاهر اوست و دیگر مخلوقات، مظاهر اویند، وجود حقیقی اوست و موجودات دیگر، همه در ذات و صفات و افعال وابسته به او هستند. به تعبیر فلسفی: دیگران، عین ربط هستند و از خود چه در ذات، چه در صفات و چه در افعال، کوچکترین استقلالی ندارند.

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیم‏ (اوّل و آخر و پیدا و پنهان اوست و او به هر چیز داناست.) (سوره حدید/آیه 3)

در این آیه شریفه که از غُرر آیات معرفتی است، چهار اسم مهم خداوند که از امّهات اسماء الهی محسوب می شوند، یعنی اول بودن، آخر بودن، ظاهر (پیدا) بودن و باطن (پنهان) بودن، ذکر شده است.

هر یک از اسماء الهی، در جهان آفرینش، مظاهر و نمونه هایی دارند، به تعبیر ساده تر، هر یک از این اسمها نشانه هایی دارد که به عنوان مثال می توان گفت: یکی از مظاهر و نشانه های اسم الظاهر (پیدای) خداوند، جهان ماده و طبیعت است. انسانها نیز همانند سایر موجوداتِ عالَم آفرینش، مظهر و نشانه ای از اسماء الهی هستند و با آن اسماء در ارتباطند.

*جنس مردها با اسم «الظاهر» و جنس زن‌ها با اسم «الباطن» خداوند بیشتر مرتبط است
اسماء الهی که در عالم ظهور می‌کنند، هر یک مظاهر و نشانه هایی دارند لذا اسم شریف «الظاهر» که ظهور می کند یکی از نشانه ها و مظاهرش در عالم ماده و طبیعت، جنس مرد می شود و اسم شریف «الباطن» که ظهور می کند یکی از نشانه ها و مظاهرش در عالم ماده و طبیعت، جنس زن می شود.

به همین جهت، مردها بیشتر با اسم «الظاهر» (پیدای) خداوند در ارتباطند و زنها با اسم «الباطن» (پنهان) او مرتبطند و به تعبیر دیگر، اسم «الظاهر» در مردها بیشتر تجلی کرده و اسم الباطن در زنها بیشتر جلوه کرده است و به تعبیر ساده تر، مردها نشانه اسم «الظاهر» خداوند هستند و زنها نشانه، آیت و مظهر اسم شریف «الباطن» خداوند می باشند.

بنابراین همه انسانها آیت و نشانه خداوند متعال هستند با این تفاوت که در گروهی، اسم «الظاهر» و در گروهی، اسم «الباطن» بیشتر تجلی یافته است.

تا اینجا مشخص شد که دختر و زن، نشانه و آیت اسم الباطن (پنهان) خداوند بوده و با آن اسم الهی، بیشتر مرتبط است و چون اسم الباطن خداوند، مستور و پوشیده است، حقیقت وجودی زن نیز باید از دیگران و اغیار، پوشیده باشد و چون بدن دنیوی زن، جلوه ای از حقیقت وجودی زن است، آن هم باید مستور باشد تا ارتباطش را با حقیقت وجودی خود حفظ کند لذا در آموزه های دین و قرآن کریم، ستر و پوشش (حجاب) تدوین و تشریع شده و به آن سفارش و تاکید شده است.

بنابراین ستر و پوشش (حجاب) به این جهت است که مظهر اسم باطن خداوند (یعنی زن) از افراد نالایق و نامحرم پوشیده باشد.

*حجاب (ستر و پوشش)، زن را با حقیقتش پیوند داده و او را خدایی می‌کند

از اینجا معلوم می‌شود که هر کس و هر نگاهی، شایستگی ندارد که حقیقت اسم «الباطن» و مظهرش (زن) را نظاره کند، بلکه برای شهود و دیدن آن مظهر، لیاقت و محرمیت لازم است. پس دیدن بدن دنیوی زن، محرمیت، لیاقت و شایستگی می‌طلبد.

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز

دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

این پوشش و حجاب ـ در حقیقت ـ احترام ویژه به زن است و او را با حقیقتش بیشتر مرتبط می کند. در واقع، زبان حال مسأله حجاب (پوشش) در اسلام این است که به دختران و زنان می گوید: شما مطابق اسم «الباطن» خداوند، پیاده شده اید، حقیقت شما چنین است پس مواظب حقیقت خود باشید، شما گوهر و مرواریدی هستید که باید صدف حجاب و پوشش از شما محافظت کند، هر کسی لیاقت و شایستگی دیدن شما را ندارد، هر نااهلی نباید از شما بهره مند گردد، خود را از نامحرمان و نا اهلان بپوشانید، تنها کسی می تواند شما را ببیند که شایستگی (یعنی محرمیت) دیدن شما را یافته باشد.

از اینجا سرّ این نکته روشن می شود که اگر حضرت امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) نبود، هیچ کس، لیاقت و شایستگی همسری حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را نداشت.

بنابراین زن تا موقعی که در حجاب است، حق است و با خداوند متعال مرتبط می باشد اما موقعی که از حجاب در آمد و پوششی مناسب نداشت، وجهه حقی خود را از دست داده و وجهه خَلقی پیدا می کند و ارتباطش با حقیقت خود و عالم هستی کم رنگ می‌شود، و اگر چنین شد، دیگر توانایی هایش شکسته می شود و امکان عروج و تکامل روحی خود را از دست خواهد داد.

از اینجا روشن می گردد که حجاب و پوشش مناسب، در راستای تکامل روحی زن بوده و او را کاملتر می کند و بی حجابی یا بد حجابی، حقیقت و شخصیت زن را تخریب کرده، وی را از لحاظ معرفتی و روحی ناقص می کند. لذا هر کس در راستای تبیین، ترویج و تبلیغ حقیقت، چیستی و فلسفه حجاب، عفاف و حیاء زنان قدم بردارد، در حقیقت در مسیر تکامل روحی آنان حرکت کرده و راه پیامبران را پیموده است.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
http://www.provincelawyer.rozblog.com/talk چت روم اختصاصی فعال شد می توانید در هر مورد که خلا ف جمهوری اسلامی ایران نباشد حرف بزنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    چت روم
    با سلام چت روم این سایت فعال شد برای ورود به چت روم باید عضوشوید در این چت روم به سوالات نیز پاسخ داده می شود http://www.provincelawyer.rozblog.com/talk

    آمار سایت
  • کل مطالب : 39
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 30
  • بازدید سال : 248
  • بازدید کلی : 585
  • کدهای اختصاصی
    http://www.provincelawyer.rozblog.com/talk